سفارش تبلیغ
صبا ویژن

parsabms

mehdi sadeghi

parsabms

http://parsabms.ParsiBlog.com

سلام

سلام

سلام

سلام

 
کاربر مهمان، خوش آمدید!   امروز  
 
فهرست اصلی
لینکهای سریع
صفحه اول
آرشیو
ایمیل
موضوعات





آرشیو مطالب

لینکستان
آرشیو تماس با ما


موضوع متن:روزی که همه چیز برای گفتن به یادمان می آید!!!

"به نام خدا"

من دانش آموزی ازدانش آموزان یکی از مدارس شهرزنجان هستم ومی خواهم خاطره ای را از اولین روز مدرسه برایتان بگویم....

اواخرتابستان بود،تقریباً دست خالی می شدم،واقعیتش از اول تابستان، درس می خواندم بلکه در آزمون تیزهوشان شرکت کنم وقبول شوم.یک هفته که گذشت فهمیدم آزمون برگذار نخواهد شد،به این در وآن درزدم اما بازهم اتفاق خاصی نیفتاد .امابه دلیل مطالعه ام،همهمه وباد رقابتی بادوستانم درمن ایجاد شد ه بودودلم می خواست مدرسه ها باز شودتااین افکار را به عرصه ی ظهور برسانم.آن روزها که تلوزیون راروشن می کردی،هی سرود داشت،باموضوع های بوی ماه مهروازاین جور چیزها.درسته که این سرودها برای ابتدایی ها جالبه اما واقعیتش اندکی دل مارا هم به وجد می آوردوشوق وباد کاذبی دردل ما می افکند.بالاخره روزاول مهرکه افتاده بودبه شنبه فرا رسید.صبح مطابق همیشه وبا ناراحتی از خواب بیدار شدم،نماز راکه خواندم،صبحانه ای خوردم وبعد آماده شدم،البته همچنان ناراحت بودم از این که چرا آزمون برگذارنشدوراستش دلم نمی خواست به این مدرسه بروم دردل باخود می گفتم اگر آزمون برگذار می شد اصلاً شاید قبول نمی شدم.به هر حال پس از گذشتن از زیر قرآن رهسپارمدرسه شدم.وقتی به مدرسه رسیدم،یکسال بزرگتر شده بودم ونگرشم نسبت به دانش آموزان عوض شده بود.

 ازهمان ابتدای ورود به مدرسه به دنبال دوستم غفاری می گشتم، بااو خوش وبش کردم.د ر گرماگرم صحبت هایمان هی به هم متلک می انداختیم.

من می گفتم:بنیامین، درتابستان حتماً 25 ساعت از 24 ساعت روز رو درس می خوندی!!!

واون درحالی که کمی از درون متعصب شده بود،اغراق آمیزترازحرف من رابه خودم تحویل می داد.

خلاصه برنامه ی همیشگی وتکراری آغازین مدرسه را اجراکردند وبعد به کلاس ها رفتیم.

ماکه می دانستیم سال،سال سوم است ودبیرهاازهمین جلسه ی اول شروع به درس دادن می کنند،اما دلمان خوش بودکه تقریباً نصف زنگ هر درس به صحبت معلمان اختصاص دارد. خلاصه،آن روزبیش تر به صحبت کردن گذشت.پس از تمام شدن روز اول به خانه آمده ودوباره دهان را برای صحبت کردن به صیقل دادم.شروع کردم حرف زدن درمورد مدرسه باخانواده.

خلاصه،به نظرمن اولین روز مدرسه را باید روز«هرچه می خواهد دل تنگت بگو!!!» نام گذاری کنند،یاشاید هم روزپرحرفی.

والسلام..!!

باتشکرازشما!!!!!!!


mehdi sadeghi شنبه 91/8/20 نظر  نظر بدهید!

آخرین مطالب ارسالی
موضوع متن:روزی که همه چیز برای گفتن به یادمان می آید!!!
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار کاربران
 
چه کسانی به ما لینک دادند؟

نوسندگان

لینک دوستان

بخش ویژه

صفحه اصلی  |  آرشیو |  لینکستان  |  تماس با ما |  طراح قالب